امیدوارم خوب باشه😸
☆تصمیم گرفتم از در پشتی مجتمع که فقط اهالی ساختمون ازش خبر داشتن برم داخل.در پشتیو به سختی باز کردم کلید توی جیب پالتوم بود پس مجبور بودم دستمو از روی شونش بردارم، سریع کلیدو برداشتم وخودمو جلو اوردم ودرو باز کردم،با پاهام لگدی زدم به در بالاخره باز شد.[*اون در پشتی یه در خیلی بزرگ هست که جلوش پراز درخت های بلند وبوته های سرسبز بیرون اومده ودر قابل دیدن نبوده وفقط کسایی که باخبر بودن میدونستن که اینجا یه چنین دری هست،چون چند مدتی بوده که کسی از این در رفت وامد نمیکرده ا/ت مجبور میشه لگد بزنه تا در باز بشه چون محکم شده بوده،این در یه راست میخوره به یه اسانسور]سوار اسانسور شدیم.داشت نفس نفس میزد،انگار حالش بدتر شده بود،بهش گفتم تحمل کن توبابد سرسخت باشی.درحالی که داشت از موهاش آب میچکید وسرش پایین بود،خیلی اروم حرفمو تائید کرد وبه عنوان تائید سرشو یواش تکون دادوبا صدای خش دارش گفت اره من میتونم.[*چند دقیقه بعد]اسانسور وایساد بالاخره رسیدیم[*خونه ا/ت طبقه۶ هست، در کل اون مجتمع ۶طبقه بیشتر نداره پس ا/ت طبقه اخر زندگی میکنه به خاطر همینم چند دقیقه ایی طول کشیدتا برسن]در اسانسور باز شد. با باز شدنش دلم ریخت، انگار بهم یه استرس ویه ترس خیلی بزرگی وارد کردن. خودمو سریع جم وجور کردم توهمون حالی که اونو گرفته بودم سرمو اوردم بیرون تا ببینم کسی هست یانه. وقتی دیدم کسی نیست سریع اوردمش بیرون ودر خونه رو باز کردم. هرچی توان داشتمو گذاشتم واوردمش روی کاناپه[*کاناپه روبه روی در ورودی بوده ولی فاصله زیادی با در داشته وکنار کاناپه یعنی یکمی اون برترش تراس خونه ا/ت بوده] خون ریزیش شدتر شده بود وقتی روی کاناپه گذاشتمش روی زانوهام وایساده بودم وداشتم نفس نفس میزدم یه نگاهی به پشتم کردم زمین خونی شده بود،در خونه هم باز بودسریع با عجله دوییدم سمت اشپزخونه.چندتا پارچه تمیز وبررگ برداشتم ورفتم وهرجایی که بیرون ازخونه خونی شده بودرو تمیز کردم.تقریبا یه ۳دقیقه ایی شد.بعد تمیز کردن بیرون خونه بدون هیچ درنگی اومدم توخونه ودرو بستم.قبل از اینکه بیام تو خونه یه نگاهی به اطرافم کردم تا کسی نباشه وکسی منو ندیده باشه،که هیچ کسیم نبود. روی کاشی های خونه هم خونی شده بود ولی الان جون اون مهم تره تا تمیزکردن این خونا. رفتم داخل اتاقم تا وسایل کمک اولیه رو بیارم پارچه هایی که خونا رو باهاش تمیزکرده بودم روی میز وسایل ارایشیم گذاشتم. وسایل کمک اولیه رو سریع برداشتم وبه سمت کاناپه ایی که روش بود دوییدم.
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
نمیخوای بزاری؟
همین الان گذاشتم🙂
خوجملم یا میزاری یا میزنم بشت خاک بره چشتااااااااااااااااا
فردا ادامشو میزارم😹
شماهم زحمت زدن منو نکن خسته میشی این همه راه بیای برای کتک😹😹😹
عالیییییییییییی بود 😁
مسی😁
عععععععااااااااللللللللییییییی
مسی عزیزم❤
ادامه بده من حمایت میکنم😗😗😙
میسی عزیزم باش🤠❤